ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تاریخ را تحریف نکنیم
مشیت علایی: آنجایی از ادبیات که به تاریخ مربوط میشود به دلیل اینکه داستاننویس، هنرمند یا حتی منظومهسرا تاریخنگاری نمیکند، از او توقع تاریخنگاری نداریم؛ تاریخنگار است که باید نعل به نعل با تاریخ حرکت کند. اغراق در چارچوب داستانی که به تاریخ برمیگردد همانند کاری است که ویکتور هوگو در «بینوایان»، تولستوی در «جنگ و صلح»، دولتآبادی در «کلیدر» و گلشیری در «شازده احتجاب» کرده است. این رمانها موضوع های تاریخی دارند، اما لزومی ندارد آنچنان به تاریخ وفاداری داشته باشند، چون در غیر این صورت کافی است مخاطب کتابهای تاریخی مربوط را بخواند؛ در این حدود نویسنده میتواند اغراق را کنترل کند مگر اینکه قصدش به کلی بیاعتبار کردن تاریخ باشد؛ در برخی آثار داستانی چنین چیزهایی را هم داریم، نویسندگانی که اعتقادی به این مباحث ندارند و میگویند که خودِ داستان جوری تاریخنگاری است.
بخشی از گفتوگوی مشیت علایی منتقد ادبی و مترجم با خبرنگار ایسنا
به بهانه بزرگداشت کامران شیردل در جشنواره سینما حقیقت
«اون شب که بارون اومد» شاه بیت غزل سینمایی اوست
علیرضا قاسمخان
پژوهشگر و فیلمساز
این روزها که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در جشنواره حقیقت بزرگداشت یاد و نام استاد کامران شیردل را برگزار میکند فرصتی است تا به رغم همه مشکلات روزمره به وجود مردی بزرگ در سینمای مستند نظری دوباره بیفکنیم. طی این سالها درباره او سخن کم گفته نشده است اما من مایلم به دو نکته در کارنامه هنری استاد کامران شیردل اشاره کنم.
اول
از سال 1377 وی در جزیره کیش در زمان مدیریت محسن قریب به مدت 7 سال و به دور از هیاهوی اغلب هیچ پایتخت، آرام و با اندیشه، جشنوارهای را درباره سینمای مستند برگزار میکرد که بیگمان در آن سالها به اثرات مثبت آن در سالهای بعد و فیلمسازانی که در آن دوران مورد تشویق و حمایت قرار گرفته بودند هیچکس فکر نمیکرد. هم گردهمایی مستندسازان و هم نوع نگاه او بود که آن شبها را به فرصتی شایسته برای معرفی فیلم مستند تبدیل میکرد.
سینمای مستند ایران که اکنون بر جایگاه ارزشمندی ایستاده بیشک مدیون تلاشهای او برای برگزاری آن جشنواره است. اگر چه آن جشنواره هم به مانند نمونههای دیگر خود سرنوشتی کوتاه یافت اما همان سالها کافی بود که فیلم مستند ایران حیات خود را حفظ کند تا به امروز برسد.
دوم
در میان آثار اغلب تأثیرگذار کامران شیردل در سینمای مستند، حماسه روستازاده گرگانی یا «اون شب که بارون اومد» بیگمان شاه بیت غزل سینمایی اوست. فیلم از زمان ساخت در سال 1347 تا نمایش، 6سال را در محاق بود که جای بحث فراوان دارد. فیلم ارزشهایی دارد که اغلب در متون گوناگون به آن اشاره شده و این مجال فرصت تکرار آن نیست؛ اما میتوان یاد کرد از نگاه او. نگاهی که نوعی رئالیسم را به سینمای مستند ایران معرفی کرد. زمانه حضور و تحصیل شیردل در ایتالیا او را با نگاه نئورئالیسم ایتالیا آشنا کرد نگاهی که به خوبی به روابط انسانی و جوامع میپرداخت. بیواسطگی که در آثار او دیده میشود بیش از هر چیز از اندیشه او منشأ گرفته است.
فیلم «اون شب که بارون اومد» سراسر، توجه به جامعهای است که در مسیر تحولخواهی خود با سرعت پیش میرود و تنها فیلمسازی اندیشمند میتواند این حرکت را تشخیص و نمایش دهد. نکته بارز فیلم نوع روایت اوست؛ روایت یا نقطه کانونی او برای کنار هم قرار دادن اجزایی که نوعی معنا را برای خواننده مهیا سازد. او با گفتوگوهای صریح، تصاویر خیره مردم به دوربین و طنز نهفته در روایت عرصه تازهای رابرای سینمای مستند ایران باز کرد. روایت او از یک واقعه به نوعی تحلیل از زمانه و ارزیابی واقعگرا منجر شد. اگر این نوع روایت و طنز نهفته در آن پیگیری میشد نوعی خشکی و تلخی که بعدها دچار سینمای مستند ایران شد کمتر میشد. نگاه او که آمیخته با زبانی کاملاً سینمایی بود، بیان تازهای را به سینمای مستند ایران معرفی کرد. امید که تنش به ناز طبیبان نیازمند مباد و خوش باشد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#فردوسی_پور
بازی امروز تیم پرسپولیس باعــث شـــــــده کاربـــــران فوتبالی درباره این بازی و اتفاقات حاشیهاش بنویسند اما در کنار اینها اینکه عادل فردوسیپور قرار است بازی را به صورت زنده از اینستاگرام AFC فارسی گزارش کند بسیار مورد توجه قرار گرفت. خبرهای دعوت AFC و سفر فردوسیپور مرتب بازنشر میشد و کاربران زیادی دربارهاش مینوشتند: «گزارش فردوسیپور برای اینستاگرام AFC یعنی شکست انحصار دیگری از صداوسیما. یعنی مدار جدیدی برای فعالیت حرفهای»، «با اینکه تماشا از لایو اینستاگرام سخته، ولی در کل حرکت زیبایی است.»، «عادل فردوسیپور: به دعوت ایافسی و برای گزارش بازی فینال میروم که از اینستاگرام رسمی ایافسی به صورت زنده پخش خواهد شد و از این بابت خوشحالم که میتوانم این مسابقه را برای مردم گزارش کنم». «نتیجه ایجاد مدار! امیدوارم توی اون ساعت کوسهها سیمهای اینترنت رو گاز نگیرن!»، «شما را نمیدونم ولی من منتظر بودم فردوسیپور ممنوعالخروج بشه نرسد به قطر. الان که رسیده حس میکنم باید تشکر کنم. چیزی شبیه اون بنده خدایی که هوا خوب بود زنگ زد هواشناسی تشکر کرد. آقا ممنون گذاشتین برود قطر، آبروریزی راه نیفتاد. تشکر. چقدر شماها خوبین. از سرمون هم زیاده»، «فردوسیپور به خبرآنلاین گفته به دعوت ایافسی و برای گزارش بازی فینال میروم که از اینستاگرام رسمی ایافسی به صورت زنده پخش خواهد شد. پ.ن: آب جاری راه خودش را پیدا میکند حتی باوجود سنگ رو سیاهی به آنکه باید»، «عادل فردوسیپور به قطر رفت تا فینال لیگ قهرمانان آسیا را در لایو اکانت اینستاگرام AFC گزارش کند. از آن سو میثاقی مجری رسمی صدا و سیما به خاطر اینکه شبکه سه حق پخش بازی را نخریده، نتوانست ویزای قطر را بگیرد. اعتبار یک نفر از سازمان ۴۸هزارنفره صداوسیما بیشتر است؟»،«وقتی میگیم عادل حذف شدنی نیست منظورمون همچین چیزیه»، «مگه نمیگید بالای ۸۰ درصد مردم به صدا و سیما اعتماد و توجه دارن؟ مگه نمیگید عادل فردوسیپور شایستگی اجرا و گزارشگری در رسانهتون رو نداره؟ الان میخواد برای یک رسانه غیرایرانی گزارش کنه. کسی هم لابد نمیبینه. ناراحتی بابت چیه؟»، «آنقدر از اتفاقی که برا فردوسیپور افتاده خوشحاااالم. آنقدر از اتفاقی که برای میثاقی نیفتاده خوشحااااالم. حالا نه سر پیازم نه ته پیازها! ولی از خوشحالی توی دلم نارنجیه»، «به خاطر گزارش زنده عادل فردوسیپور، اینستاگرام هم داره از مدار خارج میشه»، «وقتی میگن عزت و ذلت دست خداست. به خاطر تخلف ایران درخصوص پخش تصاویر مسابقات آسیایی قطر از صدور ویزا برای خبرنگاران فینال قهرمانی آسیا (میثاقی و هاشمی) ممانعت میکنه. اما AFC بهصورت رسمی از فردوسیپور دعوت میکنه تا برای گزارش فارسی سایت AFC به قطر بره و قطر هم ویزاش رو صادر میکنه.»
داستان تکراری آبگرفتگی
بارندگی شدید در خوزستان که باز هم منجر به آبگرفتگی در شهرهایی مانند اهواز شد یکی از مهمترین اتفاقاتی بود که در یکی دو روز گذشته در شبکههای اجتماعی دربارهاش خواندیم. فیلمها و عکسهای زیادی از شرایط شهرهای مختلف خوزستان و مردمش منتشر میشد و خیلیها از این مینوشتند که چرا هر سال این اتفاق در خوزستان میافتد: «اگر براتون سؤاله، باید بگم از دیشب بارونه و بله باز آبگرفتگی داریم»، «باز باران با ترانه... ببخشید اشتباه شد. باز باران با آبگرفتگی معابر اهواز...»، «در پی بارش باران و تگرگ در بامداد جمعه، برای سومین بار در پاییز سال جاری چند شهر استان خوزستان از جمله اهواز، ماهشهر، سربندر، مسجدسلیمان، لالی و شوشتر دچار آبگرفتگی شدند و ورود سیلاب و در برخی مناطق فاضلاب به خانهها، خسارات گستردهای به مردم وارد کرد»، «دوباره خوزستان بارون سیلآسا اومده و باعث آبگرفتگی معابر و بیرون زدن فاضلاب شده. البته اگه تو توی شهرهای استان بری در محلههای شرکتی خبری از آبگرفتگی نیست. کیانپارس اهواز پر شده از گل و شل اما توی نیوساید و شهرک نفت فقط خیابون تر شده. چرا؟ چون اونا از اول سیستم دفع آب شهری داشتن.»، «ظاهراً فکری برای اهواز نمیکنند لطفاً قایق براشون ارسال کنید.»، «نصف خیابونای اهواز رفته زیر آب و فاضلاب. ماهشهر و سربندر و شوشتر گنداب فاضلاب خونههای مردم رو برداشته، چند وقت دیگه چه بیماریهایی شایع بشه. یه هفته است هشدار بارندگی دارن میدن، بعد بخشدار سربندر دیشب زیر بارون یادش افتاده با عکاس و خبرنگار بره بیل بزنه سیل بند بزنن سطح شهر»، «دیروز اهواز بودم بارندگی شدید در عرض دو ساعت چنان خیابانها پر شده بود از فاضلاب و کثافت همه فرار میکردند. من مجبور شدم توی این کثافت 3 کیلومتری پیاده برم، زن بدبختی که مقداری خوراکی خریده بود، افتاده بود توی فاضلاب»، «یه بارون نیم ساعته میزنه یه شهر بهم میریزه. نه یک شهر کوچک و دورافتاده، اهواز که کلانشهره و قطب صنعتی»، «کاش آب بارون فقط تو خیابونا بود، هر سال تو زمستون آب فاضلاب وارد خونهها میشه، حجم آب تا کمر میرسه. کلی خسارات مالی و اذیتن مردم ساکن اهواز. نمیدونیم داریم تقاص چی رو میدیم؟..! بعد از ۸ سال جنگ، دچار عقبماندگی همهجانبه شدیم. توضیحی واضحتر از جوانی اهوازی بعد از هر بارندگی»، «امروز صبح داشتم با ماشین میرفتم که دیگه پیاده شدم بقیه شو شنا کنم.»
برای جهانی شدن ادبیات نمایشی ایران
باید از بهرام بیضایی گذر کرد
رضا آشفته
منتقد
بهرام بیضایی بلندترین قله ادبیات نمایشی ایرانزمین در این تاریخ صدوچند ساله تئاتر ماست و اگر هنوز نمایشنامهنویسی ما جهانی نشده است، باید از این قله درگذریم.
اگر بهرام بیضایی بلندترین قله از آغاز تاکنون ادبیات نمایشی است؛ در کنار او باید دانست که با ملاحظاتی و بنابر نظرسنجیهای چندگانه موجود از دیگر قلل قابل اعتنا میتوان از دو همراه دهه چهلیاش، یعنی اکبر رادی و غلامحسین ساعدی نیز نام برد که همچنان بهطور محسوسی قابل مطالعه و درک و دریافت نکات بارزی هستند. همچنین دو پدیده دیگر که در دهه 70 رخنمایی کرده و هر کدام نیز با شکوه و صلابت ویژهای در تاریخ نمایشنامهنویسی ما سرآمد شدهاند. یکی علیرضا نادری نجفآبادی و دیگری محمد یعقوبی است. اینها در پهنه روزگاری که فرهنگ و هنر میتوانست روزهای خوشی را تجربه کند، خود را بروز دادهاند و همانند همان دوره طلایی دهه چهل یکبار دیگر سوار بر بخت بلند شده و همتراز با آنان خودی نشان دادهاند.
در این تحلیل نامی از بهمن فُرسی، عباس نعلبندیان و عبدالحی شماسی نیاوردهام که اینها پیشرو و آوانگاردند و از روزگار ما و نسبتهایش کمی جلوترند و هنوز به دقت مطالعه و اجرا نشدهاند که با درک و دریافت جایگاهشان تبیین شود. بنابراین برای درک نمایشنامهنویسی روزگار ما همان بهتر که همین 5 ستاره نامی را مدنظر قرار دهیم و حالا هر نمایشنامهنویس نواندیشهای برای فهم بضاعت ما به ناچار باید همانها را با دقت و حوصله بسیار بخواند و بداند که اینها چگونهاند. اینها پرسشهای بنیادینشان چیست. زبان حال و قالشان را به چه میآلایند و از چه میپالایند. پردازش زبانی آنان به چه دستور و ضد دستوری رهنمون شده است. چه مقدار مردم را و از چه منظری آنان را واکاوی کردهاند. درنگ و حوصله آنان چقدر پر و بال گرفته و به کجاها رسیدهاند. جامعهشناسی، روانشناسی، تاریخ، جغرافیا، زیست و اقتصاد چقدر در آن گستره مردمشناسانه ذینفوذ است؟! و همین نکات ریز و درشتی که هر یک از اینان به گونهای به آن پرداختهاند، فصل ویژه هر یک از آنان است. اینان ما را به گونهای متفاوت با آنچه که باید رودررو کردهاند و اینگونه زیستن و همنفسی با گذشتگان است که شاید چراغ روشنگری باشد برای پرهیز از تکرارها، توهمات، غفلتها و بیراهه رفتنهای بیشماری که در این خیل بزرگ هزاران نفره دست بهقلمان جایزهبگیر و جشنوارهرو راه به جایی نمیبرد.
به هر روی میدانیم که اگر بهرام بیضایی بلندترین قله شده، حتماً حال و هوای متفاوت و در واقع درستتری را سروسامان داده وگرنه همین طوری و باری به هر جهت سکاندار این کشتی نشده است. او دانشی داشته که در آمیزش نبوغ و بلوغ حسی و فکری چنین درازاندیشانه متبلور شده است و همچنین رادی، ساعدی، نادری و یعقوبی درنگ بسامانی نسبت به مسائل گوناگون داشتهاند اما در برابر همه اینها سد یا سدهایی هست که در گسترش معنا و درک زندگی به قاعده فهم روزگار، اینها هم هنوز کم آوردهاند، بلکه کم گذاشتهاند و شاید هم جهان در برابر اینان کم آورده و هر یک از اینها محتمل است اما به هر حال ما هنوز با این اندوختهها جهانی نشدهایم و باید که جهانی شدن را برای استقرار یک ادبیات نمایشی غنی و توسعه یافته ممکن سازیم. جهانی شدن سرآغازی است برای اتفاقات بهتر که این صدوچند سال پیشینه را بشود جهتدهی بهتری کرد و باید این راه ریلگذاری بشود که مقصد مطلوبی را تدارک دید و از این سرگردانی بیرون آمد.
سمت چپ اتاق اول
این روزهــــــــــــــا که کرونا فرصتهای بسیاری را از ما گرفته و نمیگذارد تفریحات فرهنگیمان را آنطور که در گذشته داشتیم، امروز هم تجربه کنیم و چیزی به خودمان اضافه کنیم حداقل کتاب خواندن میتواند بخشی از مسئولیت این جبران مافات را بهعهده بگیرد؛ یکی از کتابهایی که این روزها میشود آن را خواند و لذت برد داستان بلند «سمت چپ اتاق اول» نوشته امیر پروسنان است. «سمت چپ اتاق اول» چهارمین کتاب این نویسنده و شاعر است که در 124 صفحه و با قیمت 21 هزار تومان توسط انتشارات صدای معاصر منتشر شده است. پروسنان درباره چهارمین کتاب خود به «ایران» میگوید: «سمت چپ اتاق اول» نگاهی ظریف به مرگ و زندگی دارد. اول شخص این داستان بلند روایتی از زندگی پس از مرگ را بازگو میکند؛ اندکی طنز چاشنی این روایت شده و در عین حال به اهمیت زندگی و اتفاقات و رفتارهای انسانی میپردازد؛ اینکه بدانیم زندگی فقط به معنی نفس کشیدن نیست و باید طوری زندگی کرد که بعدتر برای ثانیههای از دست رفته پشیمان نشد. این روایت جایی میان مرگ و زندگی قرار گرفته و ماجرای مرگ و زندگی اول شخص و عشقی گفته نشده را در فضایی تازه مطرح میکند.» پیش از این مجموعه شعر «غصههای یک تبعیدی» توسط انتشارات کتیبه گیل، مجموعه داستان کوتاه «مرگ خاموش آقای نویسنده» و «زنها همیشه همین طور هستند» توسط انتشارات صدای معاصر از امیر پروسنان منتشر شده است.
به نام تاریخ
29 آذر
کتاب «سرود کریسمس» چارلز دیکنز سال 1843 در چنین روزی منتشر شد و گفته میشود دیکنز شخصیت اسکروچ خسیس را با الهام از جان الویس، نماینده مجلس عوام بریتانیا نوشته است.
تولدها
محمد رحمانیان: نمایشنامهنویس و کارگردان مطرح تئاتر سال 1341 به دنیا آمد. محمد رحمانیان رشته نمایش را در دانشگاه تهران خواند و از سال 1361 نمایشهایی مانند «سرود سرخ برادری»، «عروسکها و دلقکها»، «گزارش محرمانه اکتاویو والدز» و «شب یهودا» براساس نمایشنامههای او اجرا شد. سال 1368 اولین نمایشش را با نام «دایی وانیا» کارگردانی کرد و روی صحنه برد و پس از آن نمایشهایی مانند «اطلسیهای لگدمال شده»، «اسم»، «مرغ دریایی من یا چخوف»، «مجلس ضربت زدن»، «آیینههای روبهرو»، «مصاحبه»، «پل»، «مانیفست چو»، «فنز» و «هامون بازها» را کارگردانی کرد. رحمانیان برای تلویزیون هم مجموعههایی مانند «توی گوش سالمم زمزمه کن»، «نیمکت»، «آلبوم خانوادگی»، «یک داستان» و «هوای تازه» را ساخته و فیلمنامه فیلمهای «کتاب قانون»، «شیرین»، «سینما نیمکت» را هم نوشته است.
مهتاب نصیرپور: بازیگر تئاتر و سینما سال 1344 به دنیا آمد. مهتاب نصیرپور از سال 1365 بازیگری در تئاتر را با نمایش «حادثه در صبح پاییزی» آغاز کرد و پس از آن در نمایشهایی مانند «بازرس»، «دایی وانیا»، «مریم و مرداویج»، «لباسی برای میهمانی»، «خروس»، «یک دقیقه سکوت»، «مصاحبه»، «پل»، «عشقه»، «مانیفست چو»، «شب سال نو»، «ترانههای قدیمی»، «هامون بازها»، «مجلس ضربت زدن» و «ترانههای قدیمی» بازی کرد. از سال 1368 با حضور در تله تئاترهایی در تلویزیون فعالیت کرد؛ کارش در سینما در سال 1370 با فیلم «مسافران» بهرام بیضایی آغاز شد و پس از آن او را در فیلمهای «دنیای وارونه»، «سگ کشی»، «من، ترانه 15 سال دارم»، «به نام پدر»، «فرزند خاک»، «دو»، «سینما نیمکت»، «سرو زیر آب»، «آستیگمات» و «اورکا» دیدیم. او برای «به نام پدر» و «فرزند خاک» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره فیلم فجر شده است.
جیک جیلنهال: بازیگر امریکایی که با فیلمهایی مانند «کوهستان بروکبک» شناخته میشود سال 1980 در چنین روزی به دنیا آمد. جیک جیلنهال فرزند استیون جیلنهال کارگردان و نمایشنامهنویس بود و در 11 سالگی برای نخستین بار در یک فیلم کمدی به نام «حقه بازان شهر» بازی کرد. پس از آن در فیلمهای پدرش مانند «زن خطرناک» و سریال «زندگی در خیابان» بازی کرد. سال 2001 با بازی در فیلم «دانی دارکو» نظر منتقدان را جلب کرد و «بزرگراه»، «دختر خوب» و «روز پس از فردا» دیگر فیلمهایش بودند. سال 2005 با بازی در فیلمهای «برهان»، «جارهد» و «کوهستان بروکبک» چهره شد و برای «کوهستان بروکبک» جایزه« بفتا» را برد. «زودیاک»، «استرداد»، «شاهزاده ایران: شنهای زمان»، «آخرین گشت»، «زندانیان»، «شبگرد»، «اورست»، «زندگی» و «اوکجا» دیگر فیلمهای مطرح جیلنهال هستند.
ادیت پیاف خواننده فرانسوی، فرمان فتحعلیان خواننده و سیاوش خیرابی بازیگر، ژان ژنه نمایشنامه نویس فرانسوی و ژان کلود کریر نویسنده و کارگردان فرانسوی هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
ابوالحسن صبا: استاد مطرح موسیقی ایرانی سال 1336 در چنین روزی درگذشت. ابوالحسن صبا متولد 1281 بود و از پدرش که سه تار مینواخت، موسیقی را یاد گرفت و بعد شاگرد استادانی مانند درویش خان، علی نقی وزیری، حسین هنگ آفرین، حسین اسماعیلزاده، اکبرخان و علی اکبرخان شاهی شد و نواختن سازهای تار، سهتار، ویولن، کمانچه، سنتور، نی و ضرب را یاد گرفت. صبا از دانشآموزان ممتاز مدرسه عالی موسیقی بود و سال 1306 قطعه «زرد ملیجه» با نواختن ویولن توسط او ضبط شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. از سال 1319 که رادیو تأسیس شد، به عنوان نوازنده رادیو مشغول به کار شد و صفحات زیادی از تکنوازیها و همنوازیهایش به جا مانده است. ابوالحسن صبا از استادان برجسته موسیقی سنتی ایران بود و کتابهای «ویولن»، «سنتور» و «سهتار» را در این حوزه نوشت و چهرههایی مانند غلامحسین بنان، فرامرز پایور، علی تجویدی، همایون خرم، اسدالله ملک، اسماعیل چشم آذر، حسین خواجه امیری، اکبر گلپایگانی، پرویز یاحقی و فرهاد فحرالدینی از شاگردانش بودند.
ناصر عبداللهی: خواننده پاپ سال 1385 درگذشت. ناصر عبداللهی متولد 1349 بود و از نوجوانی به موسیقی علاقه پیدا کرد و کارش را در صدا و سیما و حوزه هنری استان هرمزگان آغاز کرد. سال 1374 با خواندن قطعه «یا فاطمه بنت نبی» مشهور شد و پس از آن به تهران آمد و با محمدعلی بهمنی آلبومهای «عشق است» و «دوستت دارم» و ترانه «ناصریا» را منتشر کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. «بوی شرجی»، «هوای حوا» و «ماندگار» که پس از درگذشت اش منتشر شد از آثار شاخص او هستند.
سالروز درگذشت گلچین گیلانی شاعر، مارچلو ماسترویانی بازیگر ایتالیایی و امیلی برونته نویسنده انگلیسی هم امروز است.
عکس نوشت
نمایشگاه انفرادی حجم بیژن نعمتی شریف عروسک ساز و مجسمهساز، در گالری شیرین برپا شده است. نعمتی شریف که سال ۹۱ درگذشت در کارنامه اش ساخت عروسکهای بسیاری از نمایشهای عروسکی تلویزیون و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ثبت شده و در مجسمهسازی هم از شاگردان شاخص پرویز تناولی بوده است.
نمایشگاه نعمتی شریف تا ۲۳ دی برپاست.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
تاریخ را تحریف نکنیم
-
«اون شب که بارون اومد» شاه بیت غزل سینمایی اوست
-
شهروند مجـــازی
-
باید از بهرام بیضایی گذر کرد
-
سمت چپ اتاق اول
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین